کتاب نما

ساخت وبلاگ
هراکلسنویسنده: اوریپیدمترجم: دکتر غلامرضا شهبازیتهران - نشر بیدگل - چاپ ۱ - ۱۴۰۲نمایشنامۀ «هراکلس» یک تراژدی آتنی است که نخستین بار حدود سال چهارصد و شانزده پیش از میلاد بر صحنه رفته است. هنگامی که هراکلس در جهان زیرین در حال انجام دادن کارهای مردافکن خویش است، لیکوس؛ غاصب تاج و تخت تبای، پدر، همسر و فرزندان او را به مرگ محکوم می‌کند. هراکلس به موقع برای نجات آنان از راه می‌رسد، اما این سرآغاز دردهای بی پایان بزرگ‌ترین پهلوان یونانیان است. هراکلس اوریپید، نمایشنامه‌ای غیر معمول، تأثیرگذار و آکنده از دردهای انسانی است. اوریپید در این درام، ضمن برخورد نوآورانه با اسطوره، ساختاری بنا می‌کند که جسورانه و مثال زدنی است. دکتر شهبازی در ترجمۀ خود از لحنی کلاسیک و متناسب با دوره و فضای مربوط به نمایشنامه به درستی استفاده کرده و ترجمه‌ای منقّح، یکدست و خوش‌خوان را از این اثر ارائه کرده است که خواندن آن به ویژه برای اهالی تئاتر و ادبیات نمایشی نه تنها خالی از لطف نیست، بلکه لازم است. ایشان هفت نمایشنامۀ دیگر از آثار کلاسیک یونان باستان را نیز در همین نشر بیدگل منتشر کرده که خواندن آنها را به علاقه‌مندان نمایش توصیه می‌کنم.سطرهایی از کتاب:تسیوس: بیا مرد بی نوا! به قدر کافی اشک ریخته‌ای!هراکلس: یارای آن ندارم! دست ها و پاهایم نمی‌جنبند. نمی‌توانم از اینجا بروم.تسیوس: آری، هراکلس. تیره‌بختی حتی بر نیرومندان هم چیره می‌شود.هراکلس: کاش هم‌اکنون همین جا بدل به صخره‌ای می‌شدم و تمامی مصائبم را از یاد می‌بردم.تسیوس: بیا، بس است! دستت را به دوستی که یاریگر است بده!هراکلس: اما مراقب باش! من نباید بگذارم این خون کشتار به جامه‌های تو برسد.تسیوس: بگذار برسد، هراکلس. پریشانی به خود راه مده، من نگران کتاب نما...
ما را در سایت کتاب نما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ketab60o بازدید : 66 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1402 ساعت: 19:10

پروین دختر ساساننویسنده: صادق هدایتتهران - نشر امیرکبیر - چاپ ۳ - ۱۳۴۲صادق هدایت بزرگ ترین داستان نویس معاصر ایران در این نمایشنامۀ سه پرده ای شکست ایرانیان مقابل اعراب مسلمان در حدود چهارده قرن پیش را به تصویر می کشد. شکستی که متعاقب آن تمامی کتابهای کهن ایران توسط مهاجمان وحشی سوزانده می شود، دختران به اسارت و کنیزی برده می شوند، مردان کشته می شوند و هنر و فرهنگ در مقابل توحش و شهوت پابرهنگانی تشنۀ جاه و قدرت به بهانۀ آوردن آیین جدید، رخ در نقاب خاک می کشد و به قول فردوسی بزرگ عبارت «هنر خوار شد جادویی ارجمند» به منصۀ ظهور می رسد. نمایشنامه ای است دردناک و سرتاسر مشحون حقایقی از پیامدهای حملۀ بنیان کن اعراب به مهد و فرهنگ و تاریخ جهان که هنوز که هنوز است پس از بیش از هزار و سیصد سال آثار شوم آن همچنان در این خاک پر زر ادامه دارد و مردمانش همچنان دچار همان عذاب هایی هستند که در بدو ورود این مهاجمان از آنها کشیدند. حس ایران دوستی و تفکرات وطن پرستی هدایت در این نمایشنامه در اوج است و جا به جا خود را می نمایاند. سطرهایی از کتاب:تازی ها را تنها چیزی که پیروزمند می کند کیش آنهاست که برایش شمشیر می زنند. سرداران آنها گفته اند اگر بکشید یا کشته بشوید می روید به بهشت، پس از آن هوا و هوس آنهاست برای به چنگ آوردن زنان ایرانی، پول و خوشی ها. از چپو و کشتار هیچ باکی ندارند و بهشت را روی زمین دیدند این مردمانی که زیر آفتاب سوزان عربستان سوای سوسمار و خرما چیزی دیگری گیرشان نمی آمد، همۀ خوشی ها را در ایران چشیدند، مرز و بوم آبادی ها و کشتزارها را ویران کردند. سراها بارگاه های شاهنشاهی همه بیغوله و پناهگاه جغد و بوم شد. آتشکده ها را با خاک یکسان کردند. همۀ نامه های ما را سوزانیدند چون از کتاب نما...
ما را در سایت کتاب نما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ketab60o بازدید : 75 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1402 ساعت: 19:10